اين موضوع، علت اصلي خشم سعوديها را نشان ميدهد. در صورتي که دوستي تازه ميان ايران و آمريکا شکل بگيرد و آن کشور در زمره بهترين دوستان ايالاتمتحده باشد، اين مساله ميتواند ضربهاي جدي بر هژموني عربستان و اتحاد آن کشور با آمريکا در منطقه وارد کند. عربستان - کشوري که حقوقبشر در آن نقض ميشود و حقوق زنان به آنان داده نميشود و خود را با هيچيک از موازين حقوقي بينالمللي از جمله حق آزادي بيان منطبق نميکند - هرگز يک متحد «طبيعي» واشنگتن نبوده است. اين وضعيت حتي در شرايطي صدق ميکند که دوستان آمريکا از ميان بدترين دولتها بودهاند. درصورتي که ايران و غرب آنگونه که «جان کري» گفته بتوانند بياعتمادي متقابل را رفع کنند - آن هم در شرايطي که ماشين خطرناک بينظمي در خاورميانه درحال پيش روي است-ميتوان انتظار داشت اين موضوع تاثير جدي سياسي بر شرايط منطقه داشته باشد. ايران ميتواند در اين حالت به متحد نزديک آمريکا در منطقه تبديل شود همانگونه که پيش از پيروزي انقلاب اين شرايط وجود داشت. چهکسي تعجب خواهد کرد اگر آمريکا بازبيني در رابطه خود با عربستانوهابي را از سر گيرد؟ عربستاني که بنلادن و ١٥نفر از ١٩نفر هواپيماربا در جريان حادثه يازدهمسپتامبر از آن کشور برخاسته بودند. قرائت رسمي آنها از مذهب، مشابه طالبان و اکثر شورشيان در سوريه و عراق است. عربستان بهعنوان يک دولت تلاش کرده تا خود را نماد مبارزه محلي «عليه تروريسم» نشان دهد. بااينحال، زمان -هرچند به کندي- خلاف خواسته آنان درحال تغيير است. مصر به ميلياردهادلار کمک آمريکا نياز دارد. عبدالفتاح السيسي ژنرال ديروز و رييسجمهوري امروز مصر به خوبي ميداند که بايد از دستورات آمريکا پيروي کند. قطر و امارات نيز هرآنچه آمريکاييها در توافق نهايي بگويند را خواهند پذيرفت. براي تنها متحد عرب ايران يعني دولت سوريه و عراق نيز دستيابي به تفاهم سياسي در لوزان بهترين خبر ممکن بود، بهخصوص براي بشار اسد، رييسجمهوري سوريه که تاکنون توانسته از حمله نظامي آمريکا عليه کشورش جلوگيري کند. ايران اکنون از جايگاهي برخوردار است که ميتواند آتشبس در سوريه را اعلام کند. قطعا نتيجه تفاهم لوزان در زمان خود ميتواند کليد آينده کشوري باشد که اکنون درگير جنگ است و يکي از بزرگترين تراژديها در جهان عرب در تاريخ معاصر براي آن رقم خورده است. دراينميان، رسانهها از نارضايتي رژيم اسراييل ميگويند. ما همه ميدانيم که چگونه دوستان رژيم اسراييل در ميان جمهوريخواهان و نمايندگان کنگره ميتوانند با اتخاذ موضعي کارشکنانه در جهتي منفي گام بردارند. بااينحال، هيچکس درباره تراژدي بزرگ ديگر درحالوقوع در خاورميانه يعني وضعيت فلسطينيان چيزي نميگويد. چگونه ايران بهزودي ميتواند بگويد که تشکيل دولت فلسطيني يکي از اجزاي مهم رابطه تازه آن کشور با آمريکا خواهد بود؟ در اين زمينه کري، وزير امور خارجه آمريکا شکست کاملي در جريان ميانجيگري مذاکرات اسراييلي-فلسطيني خورده است. نماد اين شکست، عضويت فلسطين بهعنوان عضو تازه دادگاه جنايت بينالمللي بود که ميتواند به چالشي بزرگ براي او پس از بزرگترين موفقيت سياسي اخيرش در مذاکره با ايران تبديل شود. درصورتي که دمشق به دست نيروهاي داعش بيفتد يا شبهنظاميان در صحراي سينا عرصه را براي مصر تنگ کنند و عربستان نيز به حمله عليه دوستان شيعه ايران در يمن ادامه دهد، وضعيت فرق خواهد کرد. خطر وقوع چنين سناريويي آشکار است. باوجود موفقيتهاي واشنگتن در خاورميانه نميتوان گفت که ماموريت به اتمام رسيده است. شايد تاريخ درحال تکرار باشد. حتي در شهرهاي کوچک سوئيس. لوزان جايي است که در قرن گذشته دفتر امپراتوري عثماني در آنجا بسته شد. اين شهر جايي است که اسامه بنلادن نيز از آنجا براي تامين هزينههاي مالي خود استفاده کرده و ديکتاتورهاي مدرن عرب بههمراه اعضاي خانوادههايشان را نيز به خود ديده است. شايد امپراتوري ايراني-آن هم در نسخه بهروزشدهاش-ميتواند روزي دوباره ظهور کند و نقطه برخاستن آن نيز در شهر مشابهي در سوئيس باشد. در نتيجه، بايد به زلزلههاي سياسي بعدي در خاورميانه توجه کرد. بازهم ميگويم تمام «اگر»هايي که در ابتدا به آنها اشاره کردم را به خاطر بسپاريد، همهچيز بستگي به آنها دارد.
:: موضوعات مرتبط:
سیاسی ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0